Jul 29, 2010

که تو نداری


خلاقیت از آن چیز هایی است که مثل جهش های ژنی، بی حساب و کتاب آدم ها را بالا می کشد؛ منتها شانس آوردی که بی حساب و کتاب است و خیلی وقت ها قابل تنسیخ

به کدامین کشسانی نمی تَرَکی؟


کاش که دروغ هم کُنتر می انداخت

Jul 26, 2010

بیاه همین جمعه ـه ـه


من که خیلی از خیل مشتاقانم. که زودتر بیایی و بروی تا برای شعبان های سال های بعد از جای کُری های دینیِ حناق گرفته، خودمان بخوانیم و بخندیم و از جای شربت ها آبجو ها بترکانیم و جیغ ها در کنیم و رمضان های بعد اش را در خیابان ها همه ی دم ظهرها را در حالاتیکه تند تند سیب های سفت و ترش می قَپانیم، برای نامحرمان خلَع و دلَع ها کنیم و اخوات مسلمین را خیط خیط ها کنیم و دماغ های سوخته را پیف پیف ها

Jul 11, 2010

برخی


کله پاچه اشان را بگذاشت باید جلوی مورچه گان

شبانی


-
فرزندم ببین همه اش شبدر تازه است و در هر شبدری چهار برگ است؛ حالا گم گور نشوی بیا تا این زنگوله را برایت ببندم


Jul 9, 2010

ما زنده از آنیم که در گور بمانیم


اما عصر جاهلیت واقعاً جاهل بودند که هیچ نگران انقراض نسل اشان نبودند ، خداوند بدهد پیغمبر چیز فهم

Jul 8, 2010

ریخت خون اش از برای استخوان


بزن ام چه کار اش کنم؟ بزنم پخش اش کنم؟... نزن ام پخش اش کنم؟...ها؟ شما چی می گی؟ اسم اش فروتن است


به دلایل امنیتی کامنت این پست قابل روئیت نخواهد بود *

Jul 7, 2010

.


گوزیدگی مغزی وقتی اتفاق می افتد که دقیقاً توی مغزت هوای محصور زیادی جمع شده باشد. مهم این است که مقدارش زیاد باشد اما چیزی جز هوا نباشد

.


.یک جاهایی به نتیجه می رسم که همه چیز بر کشک استوار است
یک جاهایی هم نه
.و اگر پیش آمد، خوب است که آدم یک جاهایی به نتیجه ی دوم برسد

Jul 3, 2010

کودکان آرژانتینی


چه حالی می داد ا.ن پیراهن مارادونای اش را تن می کرد و عاقل ان در سفیهانه به دنیا اعلام می کرد اروپا دارد دوپینگ می کند


رئالولممالک


در این رکود الزمانه
زرِ مجانی هم خریدار دارد، حرف حساب را بگذارید برای زمان خیر

Jul 1, 2010

مثل راه رفتن با یک سینی بزرگِ پر از آب در عصر کوزه شکنی

تا حالا با یک سینی بزرگ دست ات که از آب پر باشد راه رفتی؟
پدرم پرسید، منم گفتم مگر مرض دارم؟؟ گفت که نمی داند اما بزرگ شدن من برای او شکلی بود
.
.
.
وُول نخورید فاسد می شوید
وُول بخورید می ریزید
وُول نخورید وُولتان می دهند
وُول بخورید که به هر حال از این چیزها می گویندتان

آره دیگه


همانا از نشانه های یک بلاگ به گل نشسته این است که نویسنده بتواند برای خودش بی رودروایستی تر از پیش کامنت بگذارد

شامپانزه گان


جای شکر اش باقی است، هنوز پرستش در ایشان جان نگرفته